کمد

همیشه موقع خواب در همه کمد هارو چک کردم که ذره ای باز نباشه..

نه برای اینکه میترسم چیزی از توش بیاد بیرون نه؛ فقط میترسم من کسی باشم که وقتی چشماشو باز میکنه توی کمد باشه و کاری جز نگاه کردن از دستش بر نیاد.

۲ عدد کامنت برای این مطلب ثبت شده است

ترس از کمد دیواری
لابه لای پرده ها
در ها
کشوها
و انواع اقسام اجسامی که از دو قسمت درون و بیرون درست شدن از بچگی همراه من بوده
گاهی از بس هیولاها توی سرم بلند بلند فریاد میکشن مجبورم که صدای آهنگ رو تا ته زیاد کنم
اسمشو گذاشتم دریاچه.. تقریبا همش بوده هنوزم هست بیشتر از دریاچه شبیه مردابه وقتی میاد بالا هرچقد بیشتر دست و پا بزنم بیشتر توش فرو میرم. یه حسی شبیه اهنگ لیلیه النه وقتی با صدای بلند توی سرت میپیچه (با توجه به متنش)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد