نوت معرفی | گوشِ شنوایِ آقایِ ماهی | داستان های lefv غنچه شوید
𝖘𝖕𝖗𝖎𝖓𝖌
𝖘𝖕𝖗𝖎𝖓𝖌
The angel who fell from heaven
Marcis March
Marcis March
  • پست شده در - دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۱۰ ب.ظ
  • ۱۰۷ : views
  • ۵ : Likes
  • ۲ : Comments
  • : Categories

changeable

آمدند

گفتند

زدند

گفتند

شکستند

گفتند

پرت کردند

گفتند

جمع شد

گفتند

نشست

گفتند

غرق شد

گفتند

دیگر زنده نبود

ساکت شدند

زنده نبود

جا ماندند

زنده نبود

نگاه کردند

زنده نبود

گفتند، به همه

..

آنگاه بازگشت

باور نمی کردند

لبخند زد

رد شد

و آنها از یاد برده بودند انسان تغییر می کند

و او برای ادامه زندگی مدتی مرگ را برگزید.

_____________________________________________________________

 

-پ.ن گاهی وقتا که کسی یا کسانی چیزی رو بهت میگن یا اتفاقی میوفته مغزت شبیه اتاق های شیشه ای فقط اونو بازتاب می کنه و فقط خواستم همچین چیزی رو گفته باشم

-پ.ن فقط e جاموند

۲ عدد کامنت برای این مطلب ثبت شده است
  • ویلی ونکای خسته ッ
    گفتند
    
    نشست
    
    گفتند
    
    غرق شد

    این قسمت خیلی مود بود...صرفا چون از کلمه ی غرق شدن استفاده کردی ، تاثیرش خیلی بیشتر شد

  • Marcis March
    بهرحال نمیشه اون 75 درصدی که از آبه رو نادیده بگیریم>
  • (• 𝑨!𝒂•)~

    واقعا جالب بود! ارزش حرف دیگرانو خیلی ملموس نوشتی...

  • Marcis March
    خیلی مرسی^-^
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی