- پست شده در - شنبه, ۱۵ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۵۰ ب.ظ
- ۲۰۳ : views
- : Likes
- ۱۳ : Comments
- : Categories
اولین بارونِ پاییزیِ 15 آبان
جمعه 14 آبان تقریبا همزمان با وقتی که پری پست تولد نانیمو رو گذاشت اینجا اولین بارون پاییزیش رو بهمون کادو داد. با اینکه فقط دو-سه تا قطره روی دستم ریخت ولی میدونستم قرار نیست بشینم یه گوشه که روزم جوری که باید تموم نشه. پس امروز دوباره بارون اومد. خجالت کشیده بود. ولی قرار نبود به روش بیارم. قرار بود امروزم مثل دیروز خوب باشه. که بود. وقتی بارون شروع شد و دوباره بیرون نرفتیم میدونستم که قراره بریم پس فقط نگاهش کردم که چجوری به سقف شیرونی خونه رو به رویی میخوره و از جلوی پنجره پایین اومدم که با مامان و نگین وینچنزو ببینیم. حتی کلاسم خوب بود. بارون انقدری تند میبارید که نت همه نارنجی-قرمز شده بود. خوبی کویر همینه دیگه یا نمیاد تا جایی که چشاتم نمک بزنه یا اونقدری میاد که همه جا سیر سیر بشه.