- پست شده در - دوشنبه, ۸ آذر ۱۴۰۰، ۱۲:۰۰ ق.ظ
- ۳۲۸ : views
- : Likes
- ۱۵ : Comments
- : Categories
the day
صدای خش خش کنار رفتن پتو و چرخیدن روی تخت.
صدای خوردن ظرف های آشپزخونه بهم.
بوی ملایم آردی که داره می پزه
"امروزه."
نفسی که موقع لبخند زدن بیرون می آد.
نرمی زمین وقتی با جوراب راه می ره.
گرمی نور آفتاب وقتی پرده رو کنار زد.
"چشم مراقبم."
در آوردن کفش ها پشت در و پا برهنه راه رفتن روی چمن ها.
صدای جیغ و خنده.
تبدیل چمن به سنگ، سنگ به خزه، خزه به شن و ماسه.
"زود می آم پیشت."
گرمی ای که شن ها توی خودشون نگه می دارن.
کف های کوچیکی که کم کم به انگشت هاش می رسیدن.
ایستاده تکوندن ماسه هایی که پشت ساق پاهاش چسبیده بودن.
"سریع نیست ولی نمی بینم."
سنگین شدنِ شدیدِ آبی که از قفسه سینه ش رد شده.
پر شدن گوش هاش، محو شدن صدا ها.
تقلایِ آروم پاهاش برای بالا رفتن.
"منتظرمه."
سرعتی که رو به بالا داره.
کشیدن نفس عمیق و سوزش نسبی نای و ریه هاش.
دوباره دیدن و شنیدن جیغ ها و خنده ها
"شاید قرار باشه فردا بیام پیشت. پس امروز خودمو از خودم نمی گیرم."
سردی ای که شن ها به پاهاش میدن.
تبدیل شن و ماسه به خزه، خزه به سنگ، سنگ به چمن.
صدای باز شدن قفل.
"سلام خونه."
روشنی ناگهانی چراغ ها و جمع شدن مردمکش.
بوی آردی که پخته شده.
و یه بوی تازه.
"توت فرنگی."