نوت معرفی | گوشِ شنوایِ آقایِ ماهی | داستان های lefv غنچه شوید
𝖘𝖕𝖗𝖎𝖓𝖌
𝖘𝖕𝖗𝖎𝖓𝖌
The angel who fell from heaven
Marcis March
Marcis March

DS1 | running

 

می دوییدم.

 نفس های سنگینم ذره ای به ریه های خسته ام کمک نمی کردند. به سختی می آمدند؛ به زور می رفتند. با هر تک اتم اکسیژن چنان سرمایی را متحمل میشدم که گویی.. لعنت قرصم افتاد. هرقدم اضافی اکنون برایم ثانیه ایست که از دست می رود ولی بدون آن قرص ثانیه ها بی معنیست. بر می گردم. قرص آنجاست. خم که می شوم راست شدن به طرز عجیبی دور به نظر می رسد. تا به یاد بیاورم چگونه بود روی زانو هایم فرود می آیم. سازنده کفش ها دروغ می سازند. امروز برای اجرا به جای کفش های همیشگی کتونی هایم را پوشیده بودم. از زیر دامن معلوم نبود اما بازهم زانو ها هوای از مفصل برخاستن داشتند.

قرص را درون جیبم گذاشتم.

دستانم سرد بودند. کشیده بودن آنها به درد خودشان بخورد من به چربی نیاز دارم. به گرما. به مشتی نرم. جوراب ها هم پوشش مناسبی نبودند. باید رو تلقین می آوردم. "اینجا گرمه. من خو.. وای **" دنبالم کرده بودند. اگر قرص لعنت شده از جیبم نمی افتاد تا الان رسیده بودم. دیدی؟ حالا اگر ببینند. اگر بفهمند. اگر ذره ای بو ببرند نه تنها خودت تیمارستانی شده ای بلکه خانه ی مونست را هم به آتش می کشند. گفت مونسم. نباید امروز را خراب کنند. بلند می شوم و برای دوباره دویدن دمِ عمیقی می گیرم غافل از اینکه اکسیژن اینجا سرد است.

می دوم.

می رسم. چشمانم در را می بینند. می گویند می توانم. اما آنها فقط دیدند که منظره ها میگذرند. پاها بودند که دویدند. آنها بودند که رسیدند. باید بگردید. بفهمید. سالانه هزاران هزار دونده خط پایان را می بینند ولی به آن نمی رسند. مونسم را صدا زدم. آمد. نمی دانم چگونه. فقط نجوا بود. مقداری اکسیژن که بیرون آمد. اما او می شنید. هربار می شنید.

آغوشش را گشود.

مرا در آغوش گرفت. مرا در آغوشش فشرد. قرصی که افتاده بود را از جیبم در آورد. تپش های قلبم را در دست گرفت. پارادوکس جالبی بود. من او را می دیدم، همراهانش را نه. مردم من را می دیدند، او را نه. می گفت دورم. می گفت برای همین لمس کوتاه، همین تماس ساده، بیش از اندازه تلاش می کند. من نمی فهمیدم. تنها تپش های نامنظم قلبم بود که هربار به زیبا ترین شکل ممکن آرام می گرفت.

 

________________________

 

-بهرحال استفاده از کلمات نامناسب نمیشد.

-تادا.. و نمیتونین تصور کنین بعدیش چیه. قر*

-میتونین تصور کنین ولی..

۱۲ عدد کامنت برای این مطلب ثبت شده است
  • Aki :|~

    یه جورایی حس پنج قدم فاصله و یکی از انیمه هایی که اسمشو یادم نمیادو میدهه :''>>>

    خیلی قشنگ بود...با اینکه مبهم بود، ولی قشنگ بود :'>

    پرفکتو*-*

     

    +حالتون به خوبی و خوشی آفتابگردونا؟:>

  • Marcis March
    اوووهوممم
    بعدی رو که بنویسم درست میشه احتمالا.. اطمینان نمیدهد⁦<( ̄︶ ̄)>⁩
    بلههه چی بهتر از وقتی که دو ساعت دیگه امتحان جامع دارم و هیچی نخوندم؟
    ولی خوبم> نخ های گلدوزیم رسیدن>
  • ‌n_n Negari

    نمیتونم تصور کنم TT

    متنات در گذر زمان پیچیده تر میشن

  • Marcis March
    دارین وسوسه میکنین منو.. صبر داشته باش نگاری
  • Amir chaqamirza

    سلام.سلام.سلام:).

    این قشنگ بازباران با ترانهَ رو برام زنده کرد😅🍁

    خیلی خفنه

  • Marcis March
    سلااااام 
    باز باران با ترانه؟ وای مرسی⁦(╥﹏╥)⁩
  • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌

    فقط میتونم لبخند بزنم و سکوت کنم....("""":

  • Marcis March
    ⁦( T_T)\(^-^ )⁩
  • 🎼  کالیستا

    کاش بیشتر راجع به مونسش توضیح می دادی. یه توضیحی که متن بهتر فهمیده بشه.:")

  • Marcis March
    خب همین دیگه بعدیش مال مونسشه شما با بچم آشنایی پیدا کنین یکم زود میگم>
  • 🎼  کالیستا

    واووووووووو دنباله دارههههههه.*-*

    بسی مشتاقم.*-*

  • Marcis March
    آرههههههه
    منم منم
  • آیرین 007

    سلام:)

    خیلی قشنگ بود متنت.وقتی میخوندمش،ناخودآگاه یک اهنگ بی کلام توی ذهنم پلی شد:))

  • Marcis March
    سلااام
    مرسی^^ میتونی خودشو اسمشو یا لینکشو بهم بدی برم گوش بدم بهش؟
  • زری ...

    من که نفهمیدم چی شد /:

  • Marcis March
    میفهمی نگران نباش صبر کن فرزندم
  • H

    اخیییی 

    خیلی منتظر بودم روشن شه یهو یه بخش که فهمیدم دنباله داره 😁

    قشنگ بوووووود (و قابل حس)

  • Marcis March
    وای خودم خیلی دوسش دارم هرچقد هیشکی دوسش نداشته باااشههه
    دیگه دیگه. افشون کردن مو*
  • زری ...

    ها

    از قصد گنگ بود ؟

  • Marcis March
    بلی بلی
  • آیرین 007

    اره حتما اهنگ بیکلام mad world :) با کلامش هم هست خیلی قشنگه ولی ریتمش به نوشته ات خیلی میخورد

  • Marcis March
    گوشش میدم مرسیی^^
  • Marcis March

    هی تو.. میدونی همین که یه داستان نسبتا گنده ی جدیدو شروع کردی خیلی خوبه؟ بهت مفتخرم دینگ>

  • Marcis March
    از اینکه بین اینهمه آدم خودمو دارم خیلی خوشحالم>
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی