نوت معرفی | گوشِ شنوایِ آقایِ ماهی | داستان های lefv غنچه شوید
𝖘𝖕𝖗𝖎𝖓𝖌
𝖘𝖕𝖗𝖎𝖓𝖌
The angel who fell from heaven
Marcis March
Marcis March
  • پست شده در - يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۰، ۰۲:۰۰ ق.ظ
  • ۱۰۹ : views
  • ۵ : Comments
  • : Categories

و در کمال تعجب

 

بیاین همه به بچه هایی که حتی قرار نیست به دنیا بیان بگیم.

روزی به خودت میای و خودتو روی زمینی پیدا میکنی که فهمیدی زمین نیست. توهمه. زمین اصلی کیلومتر ها زیر سیمان و سنگ ریزه و قیر دفن شده. ناخودآگاه قدم هایی که برمیداری دونه دونه ضعیف تر میشن. زیر پات خالی تر میشه و تهش هم از ترس بلعیده شدنت خودتو روی ویلچر با دستای لرزون پیدا میکنی.

روزی خودتو بین افرادی پیدا میکنی که دوست نیستن. حتی آشنا هم نیستن. چهره هایی که حفظ کردی با پوزخنداشون قابل تشخیص نیستن. میفهمی اونا بد نیستن، بی شرف و رفیق باز و کوفت و زهرمارم نیستن. فقط تویی که بعد یه مدت خسته کننده شدی. اون روز حتی ناراحت هم نمیشی. گریه هم نمیکنی. نفرین هم نمیکنی. فقط با آرامش به راهت ادامه میدی.

روزی خودتو رو به روی ترسی پیدا میکنی که از اولش دستاشو دور گلوت حلقه کرده و هربار که فرصتش پیش میاد اول جلوی شاهرگت و بعد هم مجرای تنفسیتو میگیره. هربار تا مرز خفه شدن پیش میری ولی همونطوری که گفتم و میدونی ویروس تا وقتی زندست که سلول زنده باشه. پس نمیمیری. هیچ وقت خفه نمیشی. 

روزی بیدار میشی و تو با خودت تنهایی. خودت میشه خود هایی که ویژگی های متفاوتی دارن. خود هایی هر ثانیه بهت میگن تو نمیتونی تنها بمونی. برای تنها بودن ساخته نشدی ولی الان و در این نقطه تنهایی. حالا ما هستیم. مغزی که همه تقصیر هارو گردنش انداختی خودش رو دیوونه و متوهم نشون میده که روحت احساس تنهایی نکنه. دووم میاری.

+

و تمام این مدت دنیا جوری رفتار میکنه انگار اون نیست که داره میره؛ انگار این ماییم که داریم نمیایم.

+

با این حال بعد همه این "فهمیدن ها" در کمال تعجب هنوز هم زنده ای و هربار دلیل نسبتا محکم تری برای ادامش داری.

 

_______________________________

 

-تاحالا بعد نوشتن متنی نفس نفس نزده بودم که زدم. مبارک باشه.

-اون بیماریی که تو یه عالمه کتاب نخونده داری ولی بازهم کتابای نخریده جذاب ترن اسمش چیه؟

-منی که از یک و هفت هشت دقیقه به همه حالت های ممکن دراز کش و نشسته پشت لپتاپ بودم تا همین الان و دیگه بخوامم نمیتونم.

۵ عدد کامنت برای این مطلب ثبت شده است
  • ویلی ونکای آلبالویی ッ

    یه همچین حرفایی رو سعی میکنم به شاگردای فسقلیم بگم اما ازونجایی که خودشون باید تجربه کنن و چندبار به خاک سیاه بشینن ... بهتره ما سکوت کنیم

  • Marcis March
    دلم میخواد بگم کسی که قرار باشه به خاک سیاه بشینه میشینه حرفایی که ما میزنیم فقط شاااید یکم کمکشون کنه ولی نه حرف خودمو کامل قبول دارم نه مال تورو.. واسه همین نمیخواستم اصلا پستش کنم که کردم باید اون جمله طلایی رو یه جوری میگفتم. همون یکی مونده به اخری-^-
  • ویلی ونکای آلبالویی ッ

    جدا جمله طلایی اون بود؟ سیریسلی؟ عه؟

  • Marcis March
    وایبی که بهم میده مثه وایب "این تو نیستی که زندگی میکنی زیندگیه که تورو میکنه" ست.
    و من کلا نمیدونم.. دوستش دارم
  • pa ri

    واو...تا به پی نوشت آخر نگاه کردم دیدم واو...2 و 10 دقیقه...انگار همین دو دقیقه پیش 1 و 27 دقیقه بود :">

     

    می دونین، مرگ یه جورایی خوشحالم می کنه...چون می دوم قراره به خونه واقعیم برگردم :")

    پس نتونستم زیاد متنتونو بفهمم...باید یک بار دیگه بخونمش...سومیماسن :"

     

     

    اون بیماری... بیماری "گور بابای نخونده ها...بیا منو بگیر عشقم" ئه گمونم... خیلیم وسوسه انگیزه...آه...

  • Marcis March
    ولی واسه من خیلی بیشتر از دو دقیقه بود هشت بار متنو پاک کردم از اول نوشتم:"

    بازم یه کوچولو منظورمو بد رسوندم ولی اگه بخوام توضیح بدم خودم زودتر توسط مامان میرم استقبال خونه واقعیم.. فردا میگم کامل

    دقیقا خودشه و داره پدرمو در میارههه
  • pa ri

    توسط مامان؟... خیلی ترسناک شد نگین اینطوری مارسیس سان :""

  • Marcis March
    وقتی ساعت دو باشه مامان هم خسته و یه سری شرایط دیگه احتمالش خیلی میره بالا

    ببین منظورم اینه که توی زندگی هر ادمی کلی اتفاقا میوفته که قرار نیست بخاطر اونا بمیره.. من بچه که بودم حس میکردم ادم اگه دوست نداشته باشه نمیتونه زندگی کنه درجا میمیره ولی الان بسی باعث راحتیه که با یه سری افراد ارتباط ندارم... و حالا بیاین بهشون بگیم کلی اتفاق میوفته و قرار نیست بمیرین روی اون برنامه ریزی نکنین. که یه جورایی جواب حرف ویلی هم میشه. منظور کلیم این بود
  • Amir chaqamirza

    سلام. سلام.سلام... .:).دوباره ومجدد!

    متن نفس گیری بود واقعاً،اما بعضی از موقع ها هست،کسایی که دوروبرمانن نمیخوان مارو... .؛).

    منظورتان از این کتابا اینکه داریم اونارو و نمخوانیم ومیخواهیم برویم سراغ کتابهایی که باید بخریم؟!

  • Marcis March
    سلااام مجدد^^
    اره شاید بهرحال همه شخصی وجود داره با همه افکار غیر قابل درکشون
    کتاب داریم، اونارو میخوایم ولی حالا یا وقت نداریم بخونیم یا حوصله با این حال کتاب جدید که میبینیم وسوسه میشیم برای خریدنش
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی