نوت معرفی | گوشِ شنوایِ آقایِ ماهی | داستان های lefv غنچه شوید
𝖘𝖕𝖗𝖎𝖓𝖌
𝖘𝖕𝖗𝖎𝖓𝖌
The angel who fell from heaven
  • پست شده در - پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۰:۳۰ ب.ظ
  • ۱۱۹ : views
  • ۰ : Comments
  • : Categories

برای اتاقم

دیوار های اتاقمون زرده، لیمویی ملایم. در اصل نمیدونم افکار منِ چهارساله چی بود که بین دنیایی از رنگ های صورتی و آبی که دنیای بچه گونه همه توی اونا خلاصه می شد دست روی لیمویی گذاشتم.

حالا بعد جر و بحث های هر روز با خواهرم برای رنگ اتاق جدیدی که شاید خیلی زود مکان تجمع خاطرات جدیدمون باشه تنها چیزی که بهش افتخار میکنم انتخاب رنگ اتاقم موقع چهار سالگیمه که شاید تاثیر زیادی روی خودِ الانم داشته؛ لیمویی با یه پنجره گنده رو به دنیایی از آبی های آسمونی.

پنجره انقد بزرگه و نور پشتش انقد قویه که وقتی اون دوتا پرده های ضخیم قدیمی رو روش میکشیم با تغییر رنگ اسمون رنگ دیوارای اتاقم عوض میشه؛ صبحا با نور طلوع آبی کمرنگه مثل نوازشی که برای بیدار شدن لازمه، بعد از ظهرا نارنجی میشه به انرژی بخشی پرتغال، شب ها تیره ست با نور ماه که گرماش پشت پلکامونو گرم میکنه ولی رنگ عصرا قابل توصیف نیست. گاهی در حدی دلگیره که هیچ کدوممون نمیخوایم توی اتاق بریم اما همون وقتایی که دلگیره هم بهم یاداوری میکنه دلتنگی برای نور طلوع چیز بی معنییه وقتی میدونی جریان هنوز ادامه داره. گاهی هم انگار بهم میگه کتابتو بردار من نور خوندنت رو تامین میکنم.

دونه دونه ترک ها و فرو رفتگیاش یاداور درداییه که بهش دادیم ولی با خنده هامون کلا یادش رفته و دوباره و دوباره جلوی باد و بارون مراقبمون بوده.

و اگه میشد، اولین نوشتم رو توی گوش اتاقم زمزمه میکردم که همه تفکرات من از اوست.

۰ عدد کامنت برای این مطلب ثبت شده است
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.