دوباره پی نوشت

صاحب وبلاگ برای عمر تلف شده احتمالی تان هیچ مسئولیتی را قبول نمیکند.

-اون سه تا سفارش گلدوزی که گرفتم.. براشون نخ ندارم.

-قبلا فکر میکردم چقدر خوبه که کسایی که میخوننت زیاد باشن ولی الان معذبم درباره خودم حرف بزنم.

-وقتی تکلیفتو مشخص نمیکنه چیکار میکنی؟ الان باهم اوکی ایم؟ نیستیم؟ اصلا میخوای باشیم؟

-همونقدر که از فیزیک و زیست و ریاضی امسال خوشم میاد از شیمی و عربیش رو نمیفهمم. اگه عربی و تاریخ و مطالعات و اقتصاد و ادبیات سنگینش نبود انسانی رو دوست داشتمㅠㅠ

-برامون جلسه انتخاب رشته عاقلانه برگزار کردن. میترسم دوباره تست بدم از esfp عزیزم دور شم.. اون خیلی منه

-برای بار هزارم turnaround را پلی میکند.

-میتونین بهم بگین یکی چجوری سقف دهنشو میسوزونه؟ تو این سه روز از شدت گشنگی محو شدم...

- دارم سعی میکنم درس بخونم. میشه ولی سخته همین الانم کلی جزوه میمونه برای اخر هفته.

-پست گذاشتن با گوشی ای که هنگ نمیکنه خیلی خوووبهه.

-دیگه بسه.. پست بذارم فعال شده احتمالا. خوبه^^

۵ عدد کامنت برای این مطلب ثبت شده است

وقتی تکلیف تو مشخص نمیکنه...راهی جز انتظاز نیست، ولی از یه جایی ب بعد کم میاری

سقف دهننن؟؟؟ واییی خیلی دردناکه. من یه بار لبم یه جوشای خیلی دردناکی زده بود، یا با گریه غذا می خوردم، یا اصن نمی خوردم
فعلا که منتظرم برای بعدش ایده ای ندارم.

ㅠㅠ اخ اونجام خیلی دردناکه

"-" ولی من هنوز تو کف اینم که چطوری سقف دهن ادم میسوزه ؟
یه چیزی شبیه پوره سیب زمینی که توی فر گذاشتی رو در نظر داشته باش.. دورش یه جورایی سوخاریه ولی توش نرمه داغه.. حواسم نبود همون موقعی که از فر در اومده بودن دوتا فوت کردم خوردمش وقتیم دیدم داره میسوزه درش نیاوردم.. سوخت.

نخ گلدوزی گرون شدهههههه
بعضی وقتا فقط باید باشی بدون اینکه توجه کنی به اینکه میخوادت یا نه (همینقدر مضخرف)
تو عربی دوتامون میتونیم کمکت کنیم اگه خواستی
منم فلسفه منطق بسی دووووست
فقط میتونم بخندم دختر
یکی از دوستام هست عاااشق جزوه نوشتنه خیلی خوشحال میشه اگه بدی عکساتو مرتب بنویسه برات (خیلی خوبن جزوه هاش)
اره اره خیلییی
خیلییی اه بعد سفارش هم نمیدیم
هستم:>
عمو و زندایی هم هستن ولی باید برم پیششون.. نمیشهㅠㅠ
هق
نخند درد داره گشنهم.. حس میکنمسمت راست لپم‌ کش اومده
اگه کسی عکس داد میفرستم برات بدی بنویسه

- عه مووددد. البته مود قبلاهام. الان دیگه اوکی شدم. تقریبا.
- :) اینم مود. من ازش رک پرسیدم. و اونم رک جوابمو داد. (صمیمی شدیم دوباره)
- من پارسال وضعم با عربی همین بود. ولی خب امسال بهتره. ولی شیمیییی. خدایا. انقدر که این نابوده... هیچ درس دیگه‌ای نابود نیست.
- عام... چایی داغ؟ نمی‌دونم. من همیشه وقتی چایی داغ می‌خورم سقف دهنم می‌سوزه.
انگار همشون عینکاشونو داده باشن پایین از بالاش نگام کننT-T
شاید باید یکم دیگه صبر کنم
حالا فکر کن معلم شیمیت بی اعصابم باشه......
ولی من با سیب زمینی سوزوندمش-^-