- پست شده در - دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۰، ۰۴:۴۵ ب.ظ
- ۳۱۷ : views
- : Likes
- ۹ : Comments
- : Categories
صورت فلکی
-«دوتا ستاره، چوبای خوش شانسی، اطلس و ماهت مونده.. از دفعهی اولی که چسبوندیم و موقعی که داشتیم جداشون میکردیم خیلی زودتر تموم شدن. فکر کنم میتونم جای تک تک نوت هارو از حفظ بگم ولی تازه دارم میفهمم چجوریه. اصلا بزرگ و قاطی نیست، اتفاقا همه چیزش سر جاشه. فقط باید از نزدیک نگاهش می کردم. خودتم همینو گفتی. چرا دوباره بهم گیر نمیدی؟ پاشو زود. همه دلمون تنگ شده. ... درو باز میذارم.»
__________________
-«امشب قراره برم بیرون و خب. روی لباس نیلی جدیدم با مسواک قدیمی بابا قطره های رنگ سفید ریختم. قشنگ شده. دفعه بعدی بیا باهم انجامش بدیم. شاید حتی چند تا لباس نو خریدم. دختر حتی نمیدونم چی دارم میگم. از وقتی اومدی همش تو حرف زدی، شاید الان نوبت منه که باعث سردردت بشم. من بلد نیستم مثل تو حرف بزنم پس خودش یه نوع بدبختیه برات نه؟ نمیخوام ولی دیگه میرم. کاری داشتی بزن به تخت زود میام.»
__________________
-«دیدی؟ دیشب که برف شروع شد نمیدونستم امروز حتی نمیتونم دو قدم راه برم. برف تا پهلو هام اومده بالا. باید آدم برفی درست میکردیم و کلی به اینکه برف ازت بالا زده میخندیدم. دونه دونه چوب هارو سر جاشون میذاشتی و نخ هاشونو محکم توی دستت میگرفتی. صبر میکردیم برف رد پاهامونو بپوشونه بعد بوم همه رو باهم میکشیدی. کلی نقطه که هنوزم ازشون سر در نمیارم روی برف درست میشد و کلی ازشون عکس میگرفتی. الان فقط میتونم برات اندازهی یه توپ برف بیارم. صبر کن.»
__________________
-«میدونم که خودت کلی ستاره داری پس برات روباه و فیل و درنا درست کردم. دوبار دستمو زخم کردم ولی توی مدرسه چسب زخم کلی کلاس داره پس داری به خواهر باکلاست نگاه میکنی. زود ببین دیرم شده. هی چشماتو بستی؟ الان چشماتو بستی؟ حیف که دیرم شده.»
__________________
-«از زمین به اونجا. شرط میبندم از اینکه همه رو تا مرز سکته بردی خیلی خوشحالی و داری بلند بلند میخندی. چرا جای این کارا فقط بر نمیگردی؟ امروز که بهت گفتم برگردی دم و دستگاهت دوباره کار کردن. شاید کلمه رمز میخوای. باید چی بهت بگم که بلند شی؟ این اولین باریه که میخوام جواب بدی. دیگه همه از اینکه خونه ساکته خسته شدیم.»
__________________
-«من هرچقدرم که بی حوصله بودم مثل تو نبودم. انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. خودت خسته نشدی؟ دیگه باهات حرف نمیزنم. بهت فکر نمیکنم. نگاهت نمیکنم. توی اتاقت نمیام. ولی اینا همهی کارهاییه که خودت قبل از من انجامشون دادی مگه نه؟ بازم ازم جلوتری.»
__________________
-«الان خوابی؟ دکتر گفت که ممکنه چند ساعت بخوابی. الان کلی 'چند ساعت' گذشته و هنوز خوابی. میدونی توقع نداشتم وقتی اون حرف هارو بهت زدم اینجوری بشه. انقدر از مثل من بودن خوشت نمیاد که تصمیم گرفتی خوب شی؟ پس کاش زودتر میگفتم بهت. قول داده بودم وقتی بیدار شی باهم بریم ماه یادته؟ من میخواستم قولم رو بشکنم ولی تو دیگه بلند نشدی که شکسته نشه. این دفعه قول واقعی میدم. هروقت بخوای سفینه آمادست.»
__________________
Fly me to the Moon
Frank Sinatra
-سازنده موزیک باکس: اینجاست
__________________________________
-ببینین کی اینجاست.. من! بازم منم›
-به مناسبت برگشتم پس از مدت ها میتونیم باهم حرف بزنیم.
-معمولا شخصیتا اسم دارن ولی هرچی که فکر کردم چیزی که خوب باشه پیدا نکردم.
-وقتی دارین فکر میکنین چه اتفاقی ممکنه برای خواهر/برادر شخص گوینده افتاده باشه می.تونین به اسم هاشون هم فکر کنین.