- پست شده در - شنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۰۵ ب.ظ
- ۱۰۵ : views
- : Likes
- ۲ : Comments
- : Categories
چه میگذردِ نه چندان خیلی مهم
نشونه های خوابیدن روی مبل کم کم داره پدیدار میشه و درد کمرم با سرعت نشونه ها رابطه مستقیم دارن. میدونین؟ لعنت به ارتودنسی! حتی الان که بعد سه سال برشون داشتم همچنان نمیتونم بستنی بخورم.(بگذریم که فروردین برداشتم و قرار بود خرداد دوباره وقت بگیریم ولی تا الان نگرفتیم>)
آنه و دیانا همچنان پیش خودمن و نامه ای که قراره کنارشون بنویسم پیرم کرده؛ تعجب نکنین که چرا نمیتونم نامه بنویسم چون به شدت توی طنز ریز نهفته شده بین جمله های متن مشکل دارم و اگه خیلی طنز یا خیلی ادبی باشه هم خوب نمیشه. حتی یه دونه انگلیسیم نوشتم"> که اصلا دربارش حرف نزنیم.
لیست فیلم و سریال هایی که بهم دادن/دادین داره کممم کممممم تموم میشه. خیلی ریز و سوسکی. ولی فقط دانلود کردنشون. امروزهم جای فیلم کلی کنسرت دانلود کردم که به جاهلیتم اضافه شه> گفته بودم فن توایسم؟ میتونین از اینجا بیوگرافیشونو بخونین و اینجا اهنگاشونو گوش کنین. وقتی توی کنسرتا کسایی رو میبینم که اونام مثل خودم هیچی از چیزایی که میخونن نمی فهمن باعث میشه اعتماد به نفسم جون بگیره یکم-^- شمام فن گروهی هستین؟
اون گیاهی که داشتم.. داشت زرد میشد که نجاتش دادم. درواقع یکی از برگ هاش متاسفانه جون خودشو از دست داد ولی بقیه و دوتا جوونه در حال رشدمون سالم موندن. باید یادم باشه دیگه از این کارا نکنم. دقت کردین؟ دقیقا همینقدر لوسم تو طنز نوشتن-_-
اگه هنوز به اوریگامی ایمان ندارین حتما بهش رو بیارین. اینکه چقدر قشنگه وقتی روی هم تا میشه و تهش یهو تاداا، چیزی میشه که فکرشم نمیکنین بسی هیجان انگیزه. حداقل از بیکاری خیلی بهتره بعدشم میتونی هرکاری باهاش دوست داشتی بکنی. رنگ کردنشم عالمی دارد کلا عوض میشه همه چی. تاحالا درست کردین اوریگامی؟
همین.. دیگه زیادی دارم دور میشم. شاید اومدم دوباره.