- پست شده در - يكشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۴۸ ب.ظ
- ۱۸۱ : views
- ۱ : Comments
- : Categories
MONALISA
ماه کامل است
گل ها گریه میکنند
دندان هایش میدرخشند
میمیرد.. میمیرد.. میمیرد
قلبش در سکوت نعره میکشد
گریه هایش را جمع میکند
می کشد.. می کشد.. می کشد
کسی برایش گریه نمیکند
ولی او به همه با تاسف نگاه میکند
آسمانش زمین شده و زمین گویی به دروغ مطلق تبدیل شده است
اما او دیگر گریه نمیکند.. گریه نمیکند.. گریه نمیکند...
....
تو داری آب میشی!
....
مرا نوازش کن، به زیبایی یک رویا
نوازشم کن، به آبی دریا
نوازش میشوم، به آسانی یک نگاه
من غمگین تر از آنم که دستانت را ول کنم
و ضعیف تر از آنم که تورا محکم بگیرم
مرا بگیر، به قدرت یک نجوا.
....
گریه خیلی سخت به نظر میرسید و اون داشت کار سختی رو به غم انگیز ترین شکل ممکن انجام میداد. داشت بدترین درد ممکنو تجربه میکرد.
....
نقاشی کن مثل یک رویا
رویایی به زیبایی یک پرواز
دنیا خودش نقاشیست
تو از نو نقاشی کن دنیا را
این قلمو نسیت، زندگیست
این رنگ نیست، روح است
تو با این روح و زندگی، نقاشی کن حیات را
دنیا خودش نقاشیست، تو از نو نقاشی کن دنیا را.
....
هممون گاهی توی یک کوچه بن بست گیر کردیم؛ توی کوچه بن بست فقط یک راه برای خروج هست. تمام راه های دیگه بهمون آسیب میزنن درحالی که هیچکس از آسیب خوشش نمیاد!
....
دیگر نت های رقصان از دهانم به بیرون پرواز نمیکنند
دیگر نمیتوانم رخت خوابی برای گوش هایم فراهم کنم
پس تو نگاه کن، با دقتی وصف ناپذیر نگاه کن
به گلها، به درخت ها، به چمنزار ها
به من، به آسمان، به دریا و لبخند بزن مونالیزا...
دیگر کسی لبخند نمیزند
همه آنها با رنگ روغن و قلمویی ظریف با مهارت روی چهره خود نقشی را طراحی کرده و نام لبخند روی آن میگذارند
اما هیچ کدام نیست به زیبایی لبخند ما...
لب ها خاک گرفته.. درخت هارا غم زده... دیگر جهان شکوفه ای به خود ندیده
پس تو در میان این بوم های حرکت کننده، لبخند بزن. به روی شکوفه ها...
شکوفه هایی که انتظار میکشند، انتظار لبخندی به زیبایی لبخند مونالیزا..
با گوشه لب هایت، دستانم را بگیر و مانند عروسک خیمه شب بازی مرا بالا بکش، به سوی آسمان ها
ای عزیز تر از جون و آپولون و دیانا..
حال اگر ستاره ها ساکت شده اند... اگر گل ها دیگر نیازی به گریه ندارند..
تو تنها لبخند بزن، لبخندی فراتر از آنچه نهفته در نقاشی مونالیزا...
....
(Continues in MONALISA(again