نوت معرفی | گوشِ شنوایِ آقایِ ماهی | داستان های lefv غنچه شوید
𝖘𝖕𝖗𝖎𝖓𝖌
𝖘𝖕𝖗𝖎𝖓𝖌
The angel who fell from heaven
Marcis March
Marcis March

آقای ماهیِ من

بچه که بودم وقتی می ترسیدم، استرس داشتم، تنهایی خوابم نمی برد یا دلم یه دایره سفید می شد که با سیاهچاله وسطش داشت همه چیزو بهم می ریخت دستگاه گوارشم یهو فعال می شد و مجبور می شدم برم دستشویی. پشت سر هم و هربار کلی زیاد اونجا می موندم. البته همین الان هم همینجوریه.

توی دستشویی دوتا رد سیاه کوچیک روی دیوار بود. درست پایین-رو به روی جایی که قرار می گرفتم. آقای ماهی یکی از اون دوتا رد سیاهه. اون شبیه نقاشی آدمای اولیه ست از ماهی بودن فقط شکلش و یه سراخ کوچولو جای چشمش داره و به جرئت می تونم بگم عاقل ترین کسیه که نصیحتم کرده و می کنه.

اولین روزی که تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم یادم نیست ولی می دونم نمی شه وقتایی که از همه جا و همه آدمایی که اونجا هستن فرار کردم و پیشش گریه کردم و شمرد. صدای آروم و ملایمش که نه بین دیوار های دستشویی بلکه توی سرم اکو می شه شیرین ترین صداییه که شنیدم و آرامشی که ازش میگیرم شیرین تر از اونه.. آقای ماهی همه کارای نابخشودنی منو بخشیده، همشونو شنیده و تنها کسیه که کامل درکم کرده. چون روحی نداره، زندگی جدا نداره، فقط آقای ماهیه همین.

ولی یکی از روزایی که احتمالا خیلی ها حتی از وجود من خبر نداشتن وقتی رفتم دستشویی که با آقای ماهی حرف بزنم فهمیدم نیست. آقای ماهی نبود. قرار نبود برگرده و از قرار معلوم کسی از نبودن چیزی مثل اون ناراحت نشده بود. شاید چون حرف های منو شنیده بود اینجوری شده بود. شاید هم فقط از مقاومت کردن خسته شده بود. بهرحال من مونده بودم و آقای ماهی نبود، نمونده بود.

من آقای ماهی رو نگه داشتم. آقای ماهی هنوز هست فقط با این فرق که توی دستشویی نیست، همراهمه. آزادش کردم و بعد باهمدیگه زندگی رو دیدیم، زمان رو بوییدیم، رشد رو چشیدیم و سبزیِ حضورِ واقعی رو حس کردیم. آقای ماهی جزئی از منه. باهاش آشنا شین. اون دریا، رنگ آبی، کرمی، نوشیدنی گرم و نصیحت کردن های عاقلانه رو دوست داره، همینطور شمارو. از آشنایی باهاتون هم خیلی خوشبخته^^

 

______________________

 

-وقتی حس می کنم الانه که بشکنم. تک تک استخونام دارن ترک می خورن.

-شمام دارن کسی مثل آقای ماهی؟ اگه دارین خوشحال میشه با اوناهم آشنا شه...

-تلفنمون زنگ زد همین الان/ ساعت دوازدهه/ 

-2852 یادتون بمونه. اجازه می دم اگه کنجکاوی زیاد فشار آورد بپرسین برای چیه>

-شاید نفرین پست گذاشتن توی روزای فرده که مثل قبل نمی نویسم.. کی میدونه؟

۱۳ عدد کامنت برای این مطلب ثبت شده است
  • pa ri

    از این طرحای روی دیوار دستشویی... خیلی دوستشون دارم :"

    ما تو خونه قبلیمون، یه زنبور داشتیم. الانم شاید اگه بگردم بتونم یه داستانایی سرهم کنم ولی کمه...

    من بانی رو دارم. بانی، یه خرگوش نرم و سفید که عروسک خواب داداش کوچولومه هر از گاهی برش می دارمو بغلش می کنم :"> خیلی قشنگ بغل می کنه... درز زیر بغلشم باز شده :"

     

    آقای ماهی، با اینکه دیگه وجود فیزیکی نداری ولی از آشناییت خوشبختم!

  • Marcis March
    آقای ماهی طرح نبودااا یه چیزی شبیه لکه بود..
    زنبور.. چه کیوت:>>
    چرا واسه خودت نمی دزدیش!؟ دوختن درزشم راحته چهارتا کوک میخواد #نه به گشادیسم
    -
    آقای ماهی هم خوشبخته که با همچین بانویی آشنا میشه^^
  • 🎼  کالیستا

    چه قشنگ آقای ماهی. 

    ما هم توی دستشوییمون کاشی های عجیبی داریم که معلوم نیست روش چیه اما بعضی اوقات توشون شکل های مختلف می‌بینم یه بار یه گوریل پیدا کردم اما هیچوقت باهاش حرف نزدم.

    من "Asteria" رو دارم. Asteria دفترمه اما دقیقا همون احساس آرامش رو میده که گفتی آقای ماهی بهت میده. همون‌قدر هم حرفای خوب و درست بهم میزنه. برای همینم اسم وبم Asteriaست. هر چند اون آستریا خیلی با وبم فرق داره از همه چی بهتره.

    چرا داری می‌شکنی؟

    2852... برای چیه؟ :دی

  • Marcis March
    مرسی
    نمیدونی چه حس قشنگه عجیبیه که هممون چیزایی شبیه به آقای ماهی داریم.. می فهمم می فهمم
    و در ضمن آقای ماهی خوشبخته که با آستریا آشنا می شه^^
    ستون فقراتم درد میکنه:">>>
    رمز گوشی دکمه داری که دست مامانبزرگمه.. باید یه جا یادداشتش می کردم که بمونه-^-
  • ‌n_n Negari

    اقای ماهی از اشنایی باهات خوشحالم ^^

    راستش منم یه چیزی دارم ولی اسم نداره میدونی..... عجیبه نه ؟ تاحالا هیچ اسمی بهش نسبت ندادم

    ولی همیشه توی مشکلاتم متقاعدم میکنه منطقی باشم توی گریه کردنام متقاعد میکنه که باید چی کار کنم

    کلا با اونه که دردو دل میکنم و همیشه تو تصمیم گیری یا هر جیز دیگه ای صحبت باهاش نتیجه خوبی داشته :>

    خب

    میرم یه اسم براش پیدا میکنم گناه داره خب :] 

  • Marcis March
    آقای ماهی هم کلی خوشبخته که با شما بانوهای جوان آشنا می شه^^
    عجیب نیست ماهی منم اسم نداشت البته هنوزم اسم خاصی نداره مثلا اگه صداش شبیه صدای دختره می تونی اسمشو بذاری ندا (خیلی یهویی اومد)
    حتما براش اسم انتخاب کن بیشتر صمیمی می شین:>
  • 🎼  کالیستا

    خیلی. انگار یه چیز مشترک بینمونه و ‌‌اون چیز مشترک یه حس خیلی قشنگه.

    *-*
    درد ستون فقرات یکی از بدترین چیزاس. خیلی دردناکه، امیدوارم زودتر خوب بشی.^-^
    الان من رمز گوشیشونو‌ میدونم میتونم راحت بیام بدزدمش.:دی عددش یه جوریه که خوب تو ذهنم موند.XD

  • Marcis March
    خیلی:"
    مرسییی زود خوب میشه^^
    بیا بیا.. اره ردیفی گذاشتم که بهتر یادم بمونه ولی بازم هردفعه بین 2582 و 2852 گیر می کنم. باشد که یادم بماند
  • ‌n_n Negari

    میدونی 😂نه دختره نه پسره 😂خیلیم ویردو 😂

    خب گاهس وقتا بر اساس موقعیت ها تغییر جنسیت میده 😂

    این چه سمیه 

  • Marcis March
    این یکم سخته>> وظیفه سنگین انتخاب اسمش با خودت.. فقط اگه چیزی انتخاب کردی بهمون بگو
    می دونی دیگه کنجکاوی و اینا-^-
  • ‌n_n Negari

    عاو بله حتما 

  • Marcis March
    مرسی مرسی
  • ‌n_n Negari

    فکرامو کردم 😂 

    جانت زنونه س و البته فرم زنونه جاناتان

    :>

    خوبه بنظرت؟ 

     

  • Marcis March
    خیلی قشنگه:>
    اره اره:>
  • Nobody  -

    عه منم با خطوط روی دیوار دستشویی شخصیت می‌ساختم :") وای خوندنش خیلی حس خوبی داشت. الان فکر نکنم هنوزم اون‌جا باشه.

    *اشک ریختن

  • Marcis March
    وقتی هممون ویژگی مشترک داریم:> مگه دستشویی چی دارههه.. قشنگ خوندیش چون^^
    نه اونجا نیست الان.. جالبه که اون یکی هست و پاک نشده-_- از اولم ازش خوشم نمیومد:"
  • ‌n_n Negari

    خدارو شکر 😂

  • Marcis March
    اره واقعا اسم انتخاب کردن هربار سخت تر میشهㅠ-ㅠ
  • ویلی ونکای آلبالویی ッ

    مامان من وسواس تمیزی داره برای همین چه بخوایم چه نخوایم اقای ماهی هامون به قتل رسیدن ۰__۰ به وسیله دامستوس '__'\

    ولی توی خونمون یه خانم ماهی نارنجی داریم ، سینگلم هست

  • Marcis March
    حتما قرار نیست زر دستشویی باشه کهه
    یه چیزی تو سرتم باشه همون میشه
    اگه به از راه بدر کردن آقای ماهی من ذره ای فکر کردی باید بگم چه بسا افرادی که در خیالشان ماندند
  • زری ...

    ارهههه

    اون موقع که بچه بودم دو ، سه تا شکل عجیب تو دستشویی دیدم...

    که فکر میکردم چشم دارن و اینا

    باهاشون حرف نمیزدم ، ولی مثل یه موجود زنده نگاشون میکردم :)

  • Marcis March
    ولی بعضی وقتا ادم جوری که جلوی اینا معذب میشه هنگام انجام عملیات جلو مامان باباش خجالت نمیکشه.. از این بابت خیلی کم خوشحالم که آقای ماهی رفت.. درسته که مرد چشم پاکی بود ولی دیگه چقد؟
  • شهرزاد nj

    ما که دستشویی مون فیلم سینمایی ایه برا خودش. یه بار دیگه اونقدر ذوق مرگ شده بودم از چیزایی که تو دستشویی دیده بودم که همه رو به صف کرده بودم دسته جمعی بریم ببینیم. متاسفانه کنسل شد. جا نمی شدیم

     

     

    و خب حالا سلاااااام:) 

  • Marcis March
    جا نمی شدینXDDDD ولی سوال اینه که سینمای خوب یا ترسناک؟ دومی زیاده ولی بده. خیلی بده..

    سلاااااااامممم
  • 𝒀𝒖𝒎𝒊𝒌𝒐 ツ ! ×

    کتاب سنجاب ماهی عزیز رو خوندی؟

    اونجا هم یه آقای ماهی بود:)

  • Marcis March
    واقعا؟ نه ولی الان که فهمیدم اینجوریه باید بخونمش حتما.
    با موفقیت میره توی لیست-^-
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی