- پست شده در - چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۵۰ ب.ظ
- ۲۸۶ : views
- : Likes
- ۷ : Comments
- : Categories
به فلورا (دنیای جدید)
فلورا! قسم به D57DEA #
گاهی از یاد می برم تو خود می دانی و لازم نیست برایت بازگو کنم.. از یاد می برم فقط کافیست میان دست های از هم گشوده ات آرام گیرم که خود وجودت را دوباره و دوباره ببخشی و من مثل هربار دوباره و دوباره سرشار از عطر رز ها به دنیایم باز گردم. دلم برایت تنگ شده. مدت زیادیست که مرا ندیدی دل توهم تنگ شده؟ گمان نمی کنم. سرت با همان رز های خوش بو گرم است. فراموشم نکن هم کنارشان گذاشتی؟
فلورا! قسم به 14550D #
گاهی نمی فهمم آنها چه میخواهند.. نگاهشان می کنم سپس صبر و تفکر.. همانطور که گفتی. اما چیزی نمی فهمم. چشم هایشان ناخواناست، تیره و عمیق. دهانشان را باز می کنند و می گویند. بعضی اوقات گمان می کنم دیگر به من فکر نمی کنند. احمقانست نه؟ مگر می شود؟ کسی را نمی فهمم هیچ کس حواسش به دیگری نیست. چندیست که حتی برای مرده ها نیز ارزشی قائل نمی شوند. هیچ وقت اینجا نیا حریر سفیدی که از دنیا در دستم گذاشتی به لجنزار تبدیل شده.
فلورا! قسم به 9FA0AA #
گاهی قلبم تند می تپد.. انگشتانم آرام نمی گیرند و سرخود همه جا را برهم می ریزند. آدمها مدام چشم غره می روند و حتی عذرخواهیم برایشان مهم نیست. هربار از شدت استرس تنفسم دچار اختلال می شود و درک نمی کنم که چرا استرس دارم. بعضی اوقات فراموش می کنم زمانی پیشت بوده ام و می گویم خرافات است. اما بعد زمانی به خودم می آیم که از وحشت جدایی خشک شده و بغض کرده ام. مرا میبخشی؟ اینجا حتی با راه رفتن هم افکار یکدیگر را عوض می کنند.
فلورا! قسم به 4FF185 #
گاهی اورا می بینم.. افکارش هم رنگ دریاچه های آنجاست. می دانم در آغوشش رفتن اشتباه است ولی نمی شود. نمی خواهم گناهی برایم بنویسند که ببینی اما دور شدن از دست های او دست های دنیا را دور گلویم حلقه میکند. اغراق می کنم؟ شاید، ولی نمی دانی با آبشار حرف هایش چگونه مرداب ذهنم را می برد. انگار از همه این لجنزار جداست. گل نیست اما تکه چوبیست که من را شناور نگه می دارد. قول می دهم از جایی به بعد فراتر نرود. چیزی از تو نمی گویم. خودت را گرفتی او را از من نگیر.
___________________________________________
_سام پوینتس:
- فلورا کیست (الهه برگزیده رومی)
- کد ها (بقیه نامه هام کد باشن خوبه؟)
- >